✍️  

اشاره: مدتی در این فکر بودم که از یادداشتها و دیدگاههای نزدیک و یا مطابق با مشی "سره" به عنوان یادداشت میهمان یا بازنشر با ذکر نام نویسنده و توضیح مختصر و احیانا" آدرس منابع و مستندات اقدام کنم ؛ تا اینکه با یادداشتی از برادر بزرگوار و فرهیخته "علیرضاکمیلی" دبیر اتحادیه بین المللی  امت واحده ؛ در ماهنامه امتداد"ماهنامه دفاع مقدس شماره 79، خرداد و تیر 1392" مواجه شدم ؛ اگرچه متن مقاله در تابستان سال1392 در بخش پرونده ویژه منتشر شده لکن بازنشر آنرا خالی از منفعت  و لطف ندانستم . به امید مشارکت همراهان همیشگی در موضوع یادداشت.

ØلیرØا کمیلی

*علیرضا کمیلی در کنار تحصیل علوم حوزوی، از فعالین برجسته‌ی جهان اسلام و دبیر اتحادیه بین المللی امت واحده می‌باشد، 


ای پاهای من! سریع و توانا باشید، ای دست‌های من! قوی و دقیق باشید، ای چشمان من! تیزبین و هوشیار باشید، ای قلب من! این لحظات آخرین را تحمل کن، ای نفس! مرا ضعیف و ذلیل مگذار، تا چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده‌ی صبور و توانا باش. به شما قول می‌دهم که پس از چند لحظه همه‌ی شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته‌کننده و این لحظات سنگین و سخت را دریافت کنید. من، چند لحظه بعد به شما آرامش می‌دهم. .

دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه‌ی روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد. دیگر به شما بی‌خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس، لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.»

از این علایم، در زندگی همه‌ی شهدای بزرگ می‌توان یافت که نشان می‌دهد ایشان به چه میزان اتصال به حضرت حق داشته‌اند. کسی که یک بار مناجات‌های شهید چمران» را خوانده باشد، یک دور فتح خون و متن گفتار فیلم‌های شهید آوینی» را ورق زده باشد و جایگاه رفیع شهید صیاد شیرازی» و ده‌ها شهید والامقام دیگر را بداند و از همه بالاتر، مقام شهیدان بهشتی» و رجایی» را بفهمد، به‌خوبی می‌یابد که بهشت زهرای(س) تهران، به‌واقع، دارالشفای دلسوختگان است و به‌راستی عرفای بزرگ زمانه‌ی ما را در خود جای داده است.

سنت الهی بر این است که خداوند از طریق ابزارها و وسایل، دین‌داری را در زندگی جاری و ساری کرده است و از همین روست که ما به دین‌داری مبتنی بر شناخت و عقلانیت توصیه شده‌ایم و سیره و زندگی اهل‌بیت(ع) نیز مشحون از همین روش است. نقل است که پیامبر(ص) چنان با مردمان صمیمی و راحت بود که می‌آمدند، اطراف او می‌نشستند و می‌گفتند: برای ما داستان بگو! و او نیز برای‌شان از داستا انبیاء و اولیای گذشته می‌گفت و پندشان می‌داد.»

روش هدایتی و معرفتی بزرگان دین ما هرگز بر کرامت» و معجزه» بنا نشده و اتفاقاً بزرگی آنان در همین است که در عین داشتن نگرشی ملکوتی، به‌صورت واقعی و عادی در میان مردم زندگی می‌کرده‌ و هم‌زمان درس و الگویی مناسب برای مردمان بوده‌اند: لقدکان لکم فی رسول الله اسوة حسنة».

درباره‌ی شهدای بزرگوار ما نیز که به‌حق سیره‌ی اولیای دین را پوییدند، این حکم صادق است. آنان نیز که بعضاً از درجات بالای روحی و معنوی برخوردار بودند، هیچ‌گاه سعی نداشتند تا از طرق غیرعادی، مردم را به دین خدا دعوت کنند و عمدتاً روش و منش ایشان، الگوی اطرافیان‌شان می‌شد و دهان به دهان می‌گشت.

مطالعه‌ی سیره‌ی شهیدان رجایی و بهشتی – که به‌حمدالله سیره و خاطرات‌شان منتشر شده است- چنان امکان تحقق آموزه‌های دینی در عصر حاضر را برای من و تو عینی، و قابل تحقق می‌کند که تصور می‌کنی یا آنان، مردانی از جنس دیگر بوده‌اند و یا می‌فهمی که عمل به فرایض دینی، چنین راهگشاست و چنان تعادل رفتاری و اوج روحی به انسان می‌بخشد که زبانزد همگان می‌گردد.

اما حیف و صد حیف که این شهیدان نیز به سان ائمه‌ی مظلوم ما، از الگو بودن برای زندگی ما خارج شده‌ و فقط از آنها به نقل قول کراماتی که خیلی وقت‌ها منبع‌شان هم معلوم نیست، بسنده می‌شود. حتی اگر منبع درستی هم وجود داشته باشد، صرف نقل آن کرامات چیزی به ما» نمی‌افزاید؛ چراکه کرامت آنها قابل الگوبرداری نیست و باید سیره و مسیر آنان مورد توجه باشد تا به اذن الهی، آن نشانه‌ها در ما نیز بروز کند. یادمان نرود که بزرگی این شهیدان به آن است که عبد او بودند وگرنه صرف داشتن کرامت هرگز نشانه‌ی بزرگی نیست و چه بسیارند شیادانی که از راه‌های مختلف به بروز کراماتی دست می‌یابند!

حال، وقتی به بهشت زهرا(س) پای می‌گذاری، باز غربت این شهیدان بزرگ را می‌بینی! چند قدم این‌طرف‌تر از قبر شهیدان چمران، کریمی، نامجو، مقبره‌ی شهدای هفتادودو تن و. که گاها خلوت است، به یکباره جمعیت بسیاری را می‌بینی که به‌نام شهیدی که قبرش بوی "سیب" می‌دهد، تجمع کرده‌اند! جالب است که حتی کسانی که یک بار بر سر مزار شهدای بزرگ آن خطه حاضر نشده‌اند، مستقیماً به سراغ اینجا می‌روند و گوشه چشمی هم به عرفای مدفون در آن بهشت ندارند!

آیا این یک زنگ خطر و نشانه‌ی دوری از سیره و مسیری که بزرگان دین به ما نشان دادند نیست؟! آیا این امر بر غلبه‌ی سطحی‌نگری و عوام‌زدگی بر رفتارهای دینی ما دلالت ندارد؟!

یادم هست وقتی سگی در حرم امام رضا(ع) پیدا شد، فیلم آن در همه‌ی ایران دست به دست شد و به‌عنوان کرامتی بزرگ برای امام رضا(ع) نقل گردید! همان روزها خدمت استاد بزرگی بودیم، زبان به شکوه گشود و گفت: همه باور داریم که اینجا مهبط الملائکه است و در زیارت جامعه کبیره نیز آن را می‌خوانیم، حال چرا چنین بساطی برای این مساله باز شده است؟!»

راستی فاصله گرفتن از  علماء، خطر افتادن به دام سطحی‌نگری‌ها را مهیا خواهد کرد. پس به‌هوش باشیم!

علی‌رضا کمیلی

مطالب مرتبط با موضوع بحث: 

تولد دوباره شهید، کلید نوشته‌ها باشد/ خاطرات شفاهی باید به تاریخ شفاهی تبدیل شوند/بخش نخست